پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

pesaram

عشقی فراتر از زمان

نفخ ماهیها

تاریخ 24 تیر  هست و ما متحییر از شگفتیهای طبیعت . اینبار داستان ما از اینجا شروع میشه که پارسا زبون ماهیها را فهمید و تونست به مدد اون ماهیها برسه اونم با چی فکر میکنید ؟  با زیره و زنیان  با این شاهکارش فکر نکنم تا 100سال دیگه این ماهیهایی نفخ شکم گیرن    . میگن خواب روزه دار هم، عبادت محسوب میشه البته این برای افرادی که فرزند کنجکاو یا بزارید راحت بگم فضول دارن صدق نمیکنه مثل جریان ما که خدا لایقمون دید و خواستیم خواب بعدظهر داشته باشیم و این وروجک را به خیال خودمون خواباندیم ،نگو آقا حوصله خواب نداشته و میخواست چربیهای اضافه والدینشو و البته اعصاب نداشته شونو سر حال بیاره.به تختش لبیک نگفته و در رفته و در آشپ...
26 تير 1392

شیطنت؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به دوستی میگفتم پارسا خیلی شیطونه  اون میگفت : تو شیطان ندیدیبه این میگی شیطان این فرشته ،موندم با این تفاسیر که الان مینویسم به این کارهای اقازاده چی میگن؟ شیطنت جوانی؟ یا بازی فرشته ها؟؟؟   خبرهای رسیده از خانه پدر شوهر جان حاکی از ان است که وروجک من وقتی هسته های زردالوشو شکوند عنایتی هم به پای مادر شوهر جون داشته .حتما میپرسین چطوری؟عرض میکنم خدمتتون .با گوشت کوب.پرت کرده روی پای مادر شوهر .وای بیچاره وقتی پارسا گریان امد بالا دلم براش کباب شد اما در ان هنگام انگار پای یکی دیگه رنگ کبابو گرفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بود.   هنوز یک روز از پیش آمدن اون اتفاق نگذشته بود که اقازاده حماسه ای دیگر افریدن... این...
26 تير 1392

13به در

  سیزده به در رفتیم همه با هم لب رودخانه (بابلرود) همه بودن شاید بیش از صد خانواده همه خوش بودن میخندیدن گرچه خدا میداند که در دل آنها چی میگذشت.بوی کباب انقدر زیاد بود که نمیدونم بگم حالت بد به ادم دست میداد یا خوب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هرجا چشم کار میکرد دود بود... پوریا هم چون مثل من(ها ها ها )  روابط عمومیش بالا بسیار دوست  و رفیق داره از قرار یکی از دوستاش هم رویت شد انجا  اقایون داشتن والیبال بازی میکردن که دیدم پارسا دوید و داره سعی میکنه ساعد بگیره ،البته بگزریم که 4بار هم قهر کرد که چرا توپ برای این فسقلی نمی اندازن.خلاصه خیلی خوب بود به خیر و خوشی تمام شد.   ادامه دارد... ...
11 تير 1392

خاطرات

چند ماهی است که در عقد کردی و دل باخته کسی شده ای که قرار است شریک لحظه هایت شود.و به علت دلتنگی و دوری از اون به سفر تن میدهی تو پاک و مطهری. با هم نقشه سفر کوتاه را میکشید و به همه علام میکنید سفرتان زیارتی هست تا قبل از افتادن در جاده عشق و خطر .یک جمله زیبا میگوید : خدایا به امید تو و راهی میشوید .در این هنگام به دو راهی رسیده از جاده زیارت به جاده سیاحت تغییر مسیر میدهید و ... کم کم سفر به اخرین ساعات میرسد تو در راه برگشت ولی چرخ روزگار با تو نمیچرخد و تاریکی شب هم دست در دستش میگذارد جاده را اشتباهی طی میکنید .حس بدی وجودت را گرفته احساست میگویید که خداکنه جان سالم به در برید ماشین بین کلی کامیون و ترانزیت سکته میکند و تو .....انگاه...
5 تير 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pesaram می باشد